مدیریت عمومی
محمد بخت آزمای بناب؛ علی اکبر پیوسته
چکیده
هدف پژوهش حاضر مطالعه تجربه زیسته مدیران مالی دانشگاهها در مورد حرفه مدیریت مالی است. این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسانه انجام گرفته است. در فرایند تحقیق، متد کولایزی بهعنوان مبنا و الگوی اجرای تحقیق به کار گرفته شد. جامعه آماری مدیران مالی دانشگاههای آزاد اسلامی استان آذربایجان شرقی میباشد و از نمونهگیری ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مطالعه تجربه زیسته مدیران مالی دانشگاهها در مورد حرفه مدیریت مالی است. این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسانه انجام گرفته است. در فرایند تحقیق، متد کولایزی بهعنوان مبنا و الگوی اجرای تحقیق به کار گرفته شد. جامعه آماری مدیران مالی دانشگاههای آزاد اسلامی استان آذربایجان شرقی میباشد و از نمونهگیری هدفمند استفاده شد. ابزار جمعآوری دادهها، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 نفر از مدیران مالی با تأکید بر اشباع نظری مذکور بود. پس از تحلیل مصاحبهها، چهار تم اصلی مسئولیتها و وظایف شامل مقولههای برنامهریزی و تصمیمگیری، نظارت و گزارشنویسی، تجزیه و تحلیل و پیشبینی، درزمینة تخصص و مهارتها شامل مقولههای دانش و تحصیلات اکادمیک، مهارت حل مسئله، مهارت فناوری و نرمافزار، مهارت ریاضی و آمار، مهارت ارتباطی، مهارت تحلیلی، مهارت سازماندهی، درزمینة رضایت شغلی شامل مقولههای درآمد و مزایا، ماهیت شغل و جو کاری و درزمینة ویژگیهای شخصیتی شامل چهار مقوله دقیق بودن، متفکر و منطقی بودن، مستقل و قاطع بودن و با وجدان بودن شناسایی و تعریف و در نهایت پیشنهادهای کاربردی ارائه شد.
اداره امور عمومی
سمیه روشنی؛ محمد بخت آزمای بناب
چکیده
امروزه رهبری معنوی بهعنوان عامل مهمی بر کاهش پارانوئید سازمانی مطرح است که در این میان تعهد سازمانی میتواند بهعنوان ابزاری در جهت کمک به رهبری در این رابطه مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، هر چه تعهد سازمانی کارکنان تقویت گردد به همان اندازه میزان پارانوئید سازمانی کاهش خواهد یافت. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش رهبری معنوی بر ...
بیشتر
امروزه رهبری معنوی بهعنوان عامل مهمی بر کاهش پارانوئید سازمانی مطرح است که در این میان تعهد سازمانی میتواند بهعنوان ابزاری در جهت کمک به رهبری در این رابطه مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، هر چه تعهد سازمانی کارکنان تقویت گردد به همان اندازه میزان پارانوئید سازمانی کاهش خواهد یافت. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش رهبری معنوی بر پارانوئید سازمانی با تأکید بر نقش میانجی تعهد سازمانی در سازمان تأمین اجتماعی استان آذربایجان شرقی انجام شده است. روش پژوهش کاربردی بوده و جامعة آماری این پژوهش شامل کلیة مدیران و کارکنان سازمان تأمین اجتماعی استان آذربایجان شرقی است. حجم نمونه با استفاده از رابطة تعیین حجم نمونه در جامعههای محدود، 267 نفر محاسبه شده است. برای جمعآوری دادههای لازم از پرسشنامه استفاده شده است که پس از تأیید روایی و پایایی در بین جامعة آماری توزیع شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمارهای توصیفی و استنباطی و از رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. نتایج بررسیها نشان میدهد که بین رهبری معنوی بر پارانوئید سازمانی با توجه به نقش میانجی تعهد سازمانی تأثیر مثبت و معنیداری دارد. رهبری معنوی بر پارانوئید سازمانی نقش منفی و معکوسی دارد. تعهد سازمانی بر پارانوئید سازمانی نقش منفی و معکوسی دارد. رهبری معنوی بر تعهد سازمانی نقش مثبت و معنیداری دارد.
مدیریت دولتی
محمد بخت آزمای؛ علی اکبر فرهنگی
دوره 5، شماره 2 (پیاپی 18) ، فروردین 1396، ، صفحه 107-124
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی نقش فرهنگ سازمانی در ارتقای تفکر انتقادی است تا با بررسی و تحلیل ارتباط بین این متغیرها بتوان مدل مناسب را در جهت ارتقای تفکر انتقادی اعضای هیئت علمی ارائه کرد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش ترکیبی از روش کیفی و کمی استفاده شده است. از نظر نوع دادهها توصیفی و روش گردآوری دادهها دلفی/ پیمایشی میباشد ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی نقش فرهنگ سازمانی در ارتقای تفکر انتقادی است تا با بررسی و تحلیل ارتباط بین این متغیرها بتوان مدل مناسب را در جهت ارتقای تفکر انتقادی اعضای هیئت علمی ارائه کرد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش ترکیبی از روش کیفی و کمی استفاده شده است. از نظر نوع دادهها توصیفی و روش گردآوری دادهها دلفی/ پیمایشی میباشد که در جامعه آماری سینفره از خبرگان دانشگاههای کشور و 320 نفری اعضای هیئت علمی شمال غرب کشور، صورت گرفته است. بر اساس نتایج بهدست آمده با استفاده از مبانی نظری تحقیق و نظرات خبرگان، فرهنگ سازمانی مناسب جهت ارتقای تفکر انتقادی از 9 بعد، 42 مؤلفه و 75 گویه تشکیل میشود. نتایج تحقیق بیانگر آن است که بعد فرهنگ برنامهریزی تأثیر معکوس در ارتقای تفکر انتقادی دارد، همچنین نتایج تحقیق بیانگر این است که فرهنگ غالب سازمانی در دانشگاهها فرهنگ علمی میباشد ولی فرهنگ فوق در وضعیت فعلی اثر معکوس در ارتقای تفکر انتقادی دارد. این نتیجه با در نظر گرفتن این موضوع که نمره تفکر انتقادی اعضای هیئت علمی پایینتر از حالت متوسط میباشد، دارای همخوانی میباشد.