محمدعلی علیزاده؛ مجتبی رمضانی؛ سید عبداله حجتی؛ نادر بهلولی؛ کریم اسگندری
چکیده
از آنجایی که تدوین یک الگوی پرمحتوی در مدیریت اسلامی برای کشورهای منطقه، جهان اسلام و کل دنیا دارای اهمیت زیادی است، وجود یک الگوی جامع مدیریت اسلامی برای پاسخگویی به نیازهای مدیریتی و اداره کشورهای جهان در سایه مکتب غنی و نجات بخش اسلام یک ضرورت اجتنابناپذیر است. هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی جهانیشدن مدیریت اسلامی است با رویکرد ...
بیشتر
از آنجایی که تدوین یک الگوی پرمحتوی در مدیریت اسلامی برای کشورهای منطقه، جهان اسلام و کل دنیا دارای اهمیت زیادی است، وجود یک الگوی جامع مدیریت اسلامی برای پاسخگویی به نیازهای مدیریتی و اداره کشورهای جهان در سایه مکتب غنی و نجات بخش اسلام یک ضرورت اجتنابناپذیر است. هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی جهانیشدن مدیریت اسلامی است با رویکرد کیفی، نوع پژوهش براساس هدف کاربردی، روش پژوهش از نوع گراندد تئوری و گردآوری دادهها پیمایشی و ماهیت پژوهش اکتشافی است. جامعه آماری عبارت است از کلیه افراد خبره در مدیریت اسلامی در کشور و نمونه آماری با روش نمونهگیری گلوله برفی و براساس قاعدۀ اشباع نظری، با 45 نفر از خبرگان مصاحبۀ عمیق صورت گرفت، ابزار پژوهش مصاحبۀ باز و عمیق از خبرگان و اسناد بالادستی است. برای تحلیل یافتهها براساس مطالعات گلیزر و اشتراوس در مطالعات کیفی، از روش مقایسه مداوم در طی سه مرحلۀ کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. طبق یافتهها، 26 عامل مؤثر برای جهانیشدن مدیریت اسلامی در پنج بعد شامل جنبه حکومتی، جنبه ترویج فرهنگی، ترویج اقتصادی، اسلامی رفتاری و جنبه علمی معرفی شد و در نهایت الگوی پژوهش توسط خبرگان تأیید گردید.
علیرضا جعفرزاده کوچکی
چکیده
متغیرهای مدیریت اسلامی ارتباط تنگاتنگ با اصل مدیریت دارد، بهطوری که موفقیت در مدیریت اسلامی، بستگی به شناسایی دقیق آنها دارد. هدف از این مقاله تبیین متغیرهای کلیدی مؤثر در مدیریت اسلامی و موانع فراروی آن است. به همین منظور پس از بیان تعریفی از مدیریت اسلامی و بیان تفاوتهای آن با مدیریتهای غیر اسلامی؛ سعی شده در خصوص تئوریها ...
بیشتر
متغیرهای مدیریت اسلامی ارتباط تنگاتنگ با اصل مدیریت دارد، بهطوری که موفقیت در مدیریت اسلامی، بستگی به شناسایی دقیق آنها دارد. هدف از این مقاله تبیین متغیرهای کلیدی مؤثر در مدیریت اسلامی و موانع فراروی آن است. به همین منظور پس از بیان تعریفی از مدیریت اسلامی و بیان تفاوتهای آن با مدیریتهای غیر اسلامی؛ سعی شده در خصوص تئوریها و ویژگیهای کلیدی مدیریت اسلامی و نقش آن در سازمان شرح داده شود. مدیریت اسلامی در سطحی بالاتر از مدیریت غربی به مسائل مدیریت و محور اساسی آن یعنی انسان، توجه دارد. مدیریت غربی بیشتر به روشها و فنون مدیریتی پرداخته است. مدیریت اسلامی ضمن توجه به این موارد، به انسان نیز توجه اکید و خاص داشته و کلیه فعالیتها و وظایف مدیریت را حول انسان طراحی میکند. این تحقیق تلاشی است در جهت تبیین متغیرهای کلیدی تأثیرگذار در مدیریت اسلامی و ازجمله مهمترین این متغیرها، الگو و نمونه بودن مدیر در مدیریت اسلامی، انسانی بودن سازمان در مدیریت اسلامی بهجای سازمانی بودن انسان است. در پایان به بررسی موانع فراروی مدیریت اسلامی در جامعه اسلامی پرداخته و مهمترین راهکار برونرفت از مشکلات در مدیریت اسلامی را اصلاح رابطه خود و خدا و خودباوری میداند.
مدیریت دولتی
سعید حجازی فر؛ فرج اله رهنورد؛ میثم لطیفی؛ حبیب اله طاهر پور کلانتری
دوره 6، شماره 1 (پیاپی 21) ، دی 1396، ، صفحه 63-82
چکیده
یکی از حوزه های مرتبط با اداره حکومت و جامعه، حاکمیت است که مسیر کلی حرکت یک جامعه را ریل گذاری می نماید و مسائل جامعه را مدیریت می کند و متضمن منافع عمومی است. از آنجا که داشتن الگوی حکومت داری و حاکمیت متناسب با ارزشهای هر جامعه، ضرورتی انکار ناپذیر است لازم است الگوی حاکمیت هر جامعه ای متناسب با ارزشها و فرهنگ آن جامعه مشخص گردد. در ...
بیشتر
یکی از حوزه های مرتبط با اداره حکومت و جامعه، حاکمیت است که مسیر کلی حرکت یک جامعه را ریل گذاری می نماید و مسائل جامعه را مدیریت می کند و متضمن منافع عمومی است. از آنجا که داشتن الگوی حکومت داری و حاکمیت متناسب با ارزشهای هر جامعه، ضرورتی انکار ناپذیر است لازم است الگوی حاکمیت هر جامعه ای متناسب با ارزشها و فرهنگ آن جامعه مشخص گردد. در منابع اسلامی نیز به حکومت و حاکمیت توجه ویژه ای شده است. یکی از منابع اصیل در این زمینه سیره حضرت امیرالمومنین علیه السلام است که مورد توجه بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان قرار گرفته است. هدف این پژوهش شناسایی مولفه های حاکمیت اسلامی با تاکید بر سیره امام علی(ع) بر اساس پژوهشهای انجام شده در این زمینه است. روش پژوهش از نوع کیفی است که براساس روش فرا ترکیب انجام شده است. براساس پژوهشهای انجام شده در این زمینه یافته های این پژوهش نشان می دهد که عدالت، فقر زدایی و رفاه گرایی در حاکمیت اسلامی اهمیت بالایی دارد در صورتی که در حاکمیت غربی پاسخگویی و دخالت(مشارکت) از اهمیت بالایی برخوردار است. همین امر نشان می دهد که الگوی حاکمیت اسلامی تفاوت اساسی با حاکمیت غربی دارد.