آسیب شناسی
فاطمه بیگی نصرآبادی؛ محمدمهدی فراحی؛ علیرضا خوراکیان؛ فریبرز رحیمنیا
چکیده
مطالعات نشان دادهاند که روندهای نقشآفرینی زنان در سازمانها بهگونهای است که در آینده، زنان سهم قابلتوجهی از پستهای مدیریتی و نقشهای رهبری را عهدهدار خواهند شد. این در حالی است که زنان به علت مواجهه با موانعی همچون تفکرات کلیشهای و مسئولیتهای چندگانه، در بستری پر چالشتر نسبت به مردان فعالیت میکنند. پژوهش حاضر به ...
بیشتر
مطالعات نشان دادهاند که روندهای نقشآفرینی زنان در سازمانها بهگونهای است که در آینده، زنان سهم قابلتوجهی از پستهای مدیریتی و نقشهای رهبری را عهدهدار خواهند شد. این در حالی است که زنان به علت مواجهه با موانعی همچون تفکرات کلیشهای و مسئولیتهای چندگانه، در بستری پر چالشتر نسبت به مردان فعالیت میکنند. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی آن دسته از مسائل زنان در سازمانها است که در آینده نیز پایدار هستند و همچنین ارائه راهبردهایی برای آینده است. این پژوهش در فضای آیندهپژوهی، با استفاده از روش اکتشافی با رویکرد کیفی و استراتژی تحلیل مضمون انجام شد. بهگونهای که مصاحبه با 21 نفر خبرگان دانشگاهی و اجرایی انجام و مصاحبهها با استفاده از نرمافزار MAXQDA تحلیل شدند. سه دسته اصلی یافتهها شامل عوامل زمینهای، مسائل و راهبردها میباشند. عوامل زمینهای تحت مضمون «روندها و شرایط مرتبط با نقشآفرینی زنان در سازمانها» مانند روند توسعه فناوریها و تسهیل شرایط کاری برای زنان یافت شد. مسائل تحت مضمون «مسائل زنان که تا آینده پایدارند» مانند تفکرات کلیشهای ناخودآگاه یافت شد و راهبردها تحت مضامین «راهبردهایی برای تصمیمگیران و سیاستگذاران» مانند حمایت هدفمند از زنان و «راهبردهایی برای زنان» مانند تحول آگاهی و تحولآفرینی حاصل شدند. پژوهش حاضر تأکید بر انجام مطالعات گستردهتر آیندهپژوهانه در فضای سازمان و مدیریت و نقشآفرینی زنان در سازمانها دارد.
سید مجتبی هاشمیان؛ فریبرز رحیمنیا؛ مجتبی پورسلیمی؛ محمد مهدی فراحی
چکیده
پژوهش حاضر بنا دارد تا نسبت به کشف و بازنماییِ عوامل تعدیلگرِ مؤثر بر رفتارهای بازآفرینیِ تعادل کار-زندگی نمایشان اعضای هیئتعلمی دانشگاههای دولتی شمال شرق ایران تلاش نماید. در این مطالعه، پژوهش از لحاظ روش، پدیدارشناسی و از لحاظ هدف، بنیادی بوده و ماهیتی اکتشافی داشته است. جامعۀ مورد مطالعه، آن دسته از اعضای هیئتعلمی دانشگاههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر بنا دارد تا نسبت به کشف و بازنماییِ عوامل تعدیلگرِ مؤثر بر رفتارهای بازآفرینیِ تعادل کار-زندگی نمایشان اعضای هیئتعلمی دانشگاههای دولتی شمال شرق ایران تلاش نماید. در این مطالعه، پژوهش از لحاظ روش، پدیدارشناسی و از لحاظ هدف، بنیادی بوده و ماهیتی اکتشافی داشته است. جامعۀ مورد مطالعه، آن دسته از اعضای هیئتعلمی دانشگاههای فردوسی مشهد و بیرجند بوده که دارای مرتبۀ علمی استادیاری با حداقل 5 سال سابقه کاری و یا دانشیاری بودهاند. انتخاب مشارکتکنندگان به شیوۀ هدفمند با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته پی گرفته شد. نهایتاً پس از اشباع دادهها و تکرار یافتهها، کفایت تعداد نمونه با 16 مشارکتکننده مسجل شد. نتایج تحلیل دادهها به شیوۀ تحلیل محتوای کلایزی نشان داد که عوامل تعدیلگر در ارتباط میان سنگینباری نقش و رفتارهای بازآفرینیِ تعادل کار-زندگی را میتوان در قالب سه دسته از عوامل فردی، موقعیتی و فردی-موقعیتی صورتبندی کرد. چارچوب عوامل تعدیلگرِ شناسایی شده میتواند توسط دستاندرکاران حوزۀ مدیریت منابع انسانی در طراحیِ تدابیر نظام نگهداشت اعضای هیئتعلمی مورد بهرهگیری واقع شود.
مدل سازی
زهرا حسینی؛ سعید مرتضوی؛ فریبرز رحیم نیا؛ شمس الدین ناظمی
چکیده
بیشتر سازمانها شاهد وقوع رفتارهای غیراخلاقی هستند، اما اغلب شکلی از رفتارهای غیراخلاقی مورد غفلت گرفته است. نوعی خاص از رفتارهای غیراخلاقی با هدف رساندن منفعت به سازمان و اعضای آن صورت میگیرد و با عنوان رفتارهای غیراخلاقی سازمانیار مشهور است. بنابراین تحقیق حاضر با هدف شناسایی دلایل وقوع رفتارهای غیراخلاقی سازمانیار در سازمانهای ...
بیشتر
بیشتر سازمانها شاهد وقوع رفتارهای غیراخلاقی هستند، اما اغلب شکلی از رفتارهای غیراخلاقی مورد غفلت گرفته است. نوعی خاص از رفتارهای غیراخلاقی با هدف رساندن منفعت به سازمان و اعضای آن صورت میگیرد و با عنوان رفتارهای غیراخلاقی سازمانیار مشهور است. بنابراین تحقیق حاضر با هدف شناسایی دلایل وقوع رفتارهای غیراخلاقی سازمانیار در سازمانهای دولتی انجام شده است. روش پژوهش، روایتپژوهی است و با استفاده از مصاحبه روایتی، تجربه افراد از رفتارهای غیراخلاقی سازمانیار کسب شد. نمونه آماری تحقیق شامل 14 نفر از مدیران ادارات دولتی خراسان رضوی است که به روش غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل دادههای کیفی با رویکرد تحلیل مضمون انجام شد و نتایج تحقیق شامل سه دسته دلایل سازمانی (رفتار حمایتی مدیران عالی، نظارت و ارزیابی ناکارآمد، توزیع ناکارآمد اعتبارات، دامنه اختیارات، فشارهای زمانی)، دلایل فردی (هویت سازمانی، تعهد مندی، دلسوزی، خودخدمتی، شخصیت خطرپذیر) و دلایل قانونی (خلأ قانونی، ابهام قوانین، ناسازگاری قوانین) است.