اداره امور عمومی
محسن رضایی؛ علی رضا علی احمدی؛ میرزا حسن حسینی؛ محمدتقی امینی
چکیده
هدف از این پژوهش تعیین عوامل مؤثر بر بازاریابی الکترونیکی سازمانهای بازرگانی جهت ارتقای سطح کیفی فعالیتهای آنها در فضای مجازی از طریق ارائه یک مدل علمی است که همراستای استراتژیهای کلان (سطح بنگاه) سازمان باشد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که چگونه میتوان برنامههای بازاریابی الکترونیکی مورد ...
بیشتر
هدف از این پژوهش تعیین عوامل مؤثر بر بازاریابی الکترونیکی سازمانهای بازرگانی جهت ارتقای سطح کیفی فعالیتهای آنها در فضای مجازی از طریق ارائه یک مدل علمی است که همراستای استراتژیهای کلان (سطح بنگاه) سازمان باشد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که چگونه میتوان برنامههای بازاریابی الکترونیکی مورد استفاده در سازمانهای بازرگانی برخط را با استراتژیهای سطح بنگاه سازمان همراستا نمود که به افزایش موفقیت سازمان منجر شود. روشهای پژوهش به کار گرفته شده در این پژوهش شامل روش مرور سیستماتیک جهت مطالعه و دستهبندی مطالعات، فراتحلیل جهت کدگذاری مدلها و پارامترهای استخراج شده، رویش نظریهها جهت تعیین پارامترهای مؤثر و موردنیاز برای ساختن مدل با استفاده از نرمافزار SPSS و روش فراتلفیق برای یافتن رابطه بین ۱۱ پارامتر منتخب نهایی در جهت ساخت مدل و نظریهپردازی با استفاده از نرمافزار میکمک است. نتیجه پژوهش نشان داد که همسویی بازاریابی الکترونیکی و استراتژیهای کلان سازمان ضروری است و مدلی برای منظور ارائه شد.
مدیریت دولتی
علی قربانی؛ حسین قره بیگلو؛ فریدون پیمان
دوره 5، شماره 3 (پیاپی 19) ، تیر 1396، ، صفحه 131-140
چکیده
امروزه پیشرفت دانش بشری بر بازاریابی نیز تأثیرگذار بوده بهنحویکه رشتهای تحت عنوان بازاریابی عصبی به وجود آمده است. در این روش اعتقاد بر این است که مطالعه بیولوژی و فیزیکی مغز مهمترین راه برای شناخت رفتار خریداران است. هدف از این مطالعه طراحی مدلی برای جذب مشتری با رویکرد بازاریابی عصبی جهت جذب مشتریان در بانک میباشد. در ...
بیشتر
امروزه پیشرفت دانش بشری بر بازاریابی نیز تأثیرگذار بوده بهنحویکه رشتهای تحت عنوان بازاریابی عصبی به وجود آمده است. در این روش اعتقاد بر این است که مطالعه بیولوژی و فیزیکی مغز مهمترین راه برای شناخت رفتار خریداران است. هدف از این مطالعه طراحی مدلی برای جذب مشتری با رویکرد بازاریابی عصبی جهت جذب مشتریان در بانک میباشد. در این راستا از روششناسی کیفی استفاده شده است که فرایند جمعآوری و تحلیل دادهها طی سه مرحله شامل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی منجر به انتخاب مقولهها گردید. بهطور کلی در مرحله کدگذاریها تعداد 55 کدباز اولیه، شناخته شد. در مرحله کدگذاری باز، دادهها از طریق مراجعه حضوری به شعب بانکها، مشاهده فرایندهای مختلف کاری در ارائه خدمات به مشتریان، مذاکره و مصاحبه با خبرگان بانکی، مدیران و کارشناسان بانک جمعآوری گردید. در مرحله کدگذاری محوری 36 مفهوم بهعنوان مفاهیم پژوهش شکل گرفتند. و درنهایت در مرحله کدگذاری انتخابی با استفاده از فن مقایسه مستمر مقولهها به تعداد9 مورد به وجود آمدند. در این پژوهش اساس دیدگاه مشارکتکنندگان پیادهسازی بازاریابی عصبی و استفاده از آن بهعنوان ابزاری جهت افزایش جذب مشتریان در بانکها میباشد.